به نقل از «ایمنا»

هنرمندی در میانه قلب مردم

تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۷۸۹۵۶

برای شناخت سیمای مردی که نه‌فقط به خاطر آوازش که به خاطر مردم‌داری و انسان‌دوستی‌اش آشنای همیشگی اصفهانی‌ها شد.چه بسیار شده بود که بر سرراه شخصی ازاستاد طلب آوازی می‌کرد و او باکمال تواضع برایش مقداری می‌خواندو این‌گونه خود را متعلق به مردمان معرفی می‌کرد تامردم هم او را در میانه قلب خود نگاه‌دارند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، طی یادداشتی که محمود فروزبخش، نویسنده و اصفهان‌پژوه در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده، آمده است:

«مادر با هزار ذوق و شوق سفره را پهن کرده بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

امروز بیشتر وقتش را پای این غذا گذاشته بود آخر مهمانی ویژه داشت. قرار بود استاد تاج مهمان پسرش باشد. به پسر گفته بود که هر طور شده استاد را باید نگه‌داری. استاد هم قبول کرده بود. آن روز با یکی از شاگردانش مهمان آن مادر و فرزند شده بودند تا آن‌که از کلام نوبت به طعام رسید.

گرداگرد سفره نشستند. شاگرد کنار استاد و مادر کنار فرزند در روبه‌رویشان. شاگرد که جوان بود و عجول دست به گوشه سفره برد و لقمه‌ای برداشت. عجله او را به سمت لقمه دوم برد درحالی‌که دهانش می‌جنبید اما...

اما لحظه‌ای بعد متوقف شد هم دهان از جنبیدن و هم شتاب دست برای برداشتن. دیگر به‌خوبی متوجه شده بود که غذا شور است. برای او قابل‌خوردن نبود. آمد چهره در هم بکشد. مقداری خودش را کنترل کرد. با خودش گفت لقمه‌های بعدی را چه کنم وقتی‌که چنین طعمی را دوست ندارم. در این حال و احوال بود که نیم‌نگاهی به استادش انداخت. جلال تاج با چهره گشاده خود، خوردن را ادامه می‌داد. بی‌گمان غذا برای طبع استاد هم مناسب نبود. آشپز خدایی خراب کرده بود اما تاج بی‌توجه به طعم، از خود تمایل به طعام نشان می‌داد و در ادامه لقمه از پی لقمه برمی داشت. شاگرد هم کج دار و مریض و از سر دشواری با درنگ و مکث فراوان و لیوان آب از پی لیوان، این سختی را به پایان برد.

از خانه که بیرون آمدند پرسید و است که تاج هم مشکل را موجه شده بود اما استاد گفت که مگر چشمان مادر را ندیدی؟ او به شوق من این سفره را انداخته بود و من نمی‌توانستم او را شرمنده کنم.

این حکایتی بود برای شناخت سیمای مردی که نه‌فقط به خاطر آوازش که به خاطر مردم‌داری و انسان‌دوستی‌اش آشنای همیشگی اصفهانی‌ها شد. چه بسیار شده بود که بر سر راه شخصی از استاد طلب آوازی می‌کرد و او باکمال تواضع برایش مقداری می‌خواند و این‌گونه خود را متعلق به مردمان معرفی می‌کرد تا مردم هم او را در میانه قلب خود نگاه‌دارند و هرساله به‌روز وفاتش در تکیه سیدالعراقین تخت فولاد گرد هم جمع شوند و این رسم تا سال‌ها کهنه نشود. این‌ها همه نه از صوت بلکه از خلق است.

تاج فردی نبود که نسبت به اوضاع زمانه‌اش بی‌تفاوت باشد. نسبتش با مردم تنها خلاصه در رفتارهای فردی نمی‌شد با حرکت عمومی مردم هم نسبتی داشت. او هم مانند ایرانیان ضد ظلم بود البته در زمانه خفقانی نمی‌توان بیان رسا داشت و هر فردی باید بنا به سیاست خود گامی بردارد. تاج اولین فردی بود که برای اولین بار «مرغ سحر ناله سر کن» را خواند. شعری ازملک الشعرا بهار که بعدها نیز دیگران خواندد. این‌که چرا این قطعه این‌قدر بر ذهن‌ها نشسته است رمز دارد که ما از آن ناآگاهیم اما آنچه یقین داریم محتوای ضد ظلم این تصنیف است. نوعی شکایت از زمانه‌ای که مراد ایرانیان نیست. البته این‌گونه رفتارهای استاد جلال به همین‌جا ختم نمی‌شود. او در کنسرت‌هایی هم از شعرهای فرخی یزدی خواند در اواخر دوره پهلوی اول. زمانی که چندان شهرتی هم نداشت اما توانمندی‌اش بسیار بود. شعر خواندن از شاعر لب دوخته در چنین زمانه‌ای از خفقان کار هر فردی نیست. آؤی مردمی بودن تنها به اطوار نیست گاهی باید گام‌های بزرگ‌تری هم برداشت. فراتر از فرد باید موجه خواست جامعه خود هم بشوی.

بالاتر از فرد و جامعه نوبت به ذکر از تاریخ می‌شود. در تاریخ ماندگاری برای افرادی است که هم اهل نوآوری باشند و هم سنتی را پاسداری می‌کنند. تاج مکتب آواز اصفهان را پاسداشت و آن را زنده نگه داشت و این‌چنین زنده ماند. کار بزرگی کرد و الحق سرمایه اندوخته از اساتید قبلی را به منزل رساند. خود نیز شاگردان فراوانی پرورش داد و از همه مهم‌تر در کنار حسن کسایی و جلیل شهناز مثلث طلایی آواز اصفهان را شکل داد. در روزگاری که بسیاری موسیقی را مطربی می‌دانستند و البته سیاستی هم دنبال می‌شد تا روی مبتذل آ نرا نشان دهد، تاج با دوستانش برخاستند و از طراوت هنرشان به موسیقی هم آبرو دادند. هنر هم در عوض نام ایشان را نگه داشت جاودانه»

کد خبر 625850

منبع: ایمنا

کلیدواژه: جلال الدین تاج اصفهانی استاد تاج اصفهانی تاج اصفهانی آثار تاج اصفهانی شاعر لب دوخته مشاهير تخت فولاد شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۷۸۹۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شادی ممنوع برای باقری در دربی خانوادگی

به گزارش "ورزش سه"، مس رفسنجان با وجود اینکه در نیمه اول دیدار مقابل گل‌گهر سیرجان شکست خورده بود، اما در نیمه دوم به بازی برگشت و روی ارسال از کرنر و ضربه سر فرشید باقری توانست در دربی کرمان به تساوی یک بر یک دست پیدا کند و با گلزنی این بازیکن کرمانی مجددا شکست ناپذیر بماند.

هافبک بومی نارنجی‌پوشان پس از 12 مسابقه متوالی شکست‌ناپذیری نمی‌خواست که تیمش در بازی حساس دربی کرمان به این روند پایان بدهد و وقتی تیمش را در نیمه اول بازنده دید، در دقیقه 60 با حمله به توپ و جای‌گیری مناسب در محوطه، ارسال سعید واسعی را تبدیل به گل کرد تا دوباره بدون باخت بمانند.

فرشید باقری که همیشه نمایش کم‌نوسان و مطمئنی در میانه زمین داشته، در هفته اخیر هم مقابل گل‌گهر و تیم سابق خود موثر کار کرد و در کنار یک گل، بازی بدون نقصی برای کسب یک امتیاز تیمش ارائه داد.

این بازیکن به دلیل تجربه یک سال و نیمه حضورش در گل‌گهر سیرجان همراه با امیر قلعه‌نویی و بازی خانوادگی بین کرمانی‌ها، تصمیم گرفت پس از گلزنی برای مس شادی خاصی انجام ندهد و توپ را بردارد و به میانه زمین برگردد.

عکاس: جواد نادری پور